فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید |
یکی از شبهاتی که برای مذهب تشیع وارد شده و بهانة دست مخالفین شده است، این است که مذهبی بنام شیعه در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله ) نبوده و این واژه از بدعتهای یهودیان است که وارد دین اسلام شده است. برای روشن تر شدن بحث ابتدا متن کامل شبهه را بیان کرده، سپس به نقد آن می پردازیم. طرح شبهه شیعه از ساخته های یهودیان است. به شهادت تاریخ، بعد از رحلت هر یک از انبیاء بزرگ و صاحب دین، دشمنان او در دین و کتابی که او آورده بود، دست برده و اصل آن را تحریف کرده و بدینوسیله آن دین را ضایع ساختند. ولی دردین مبین اسلام بواسطه محکم بودن قرآن کریم، نتوانستند در این کتاب دست ببرند ولذا برای تحریف دین رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) به راههای دیگری متوسل شدند. بدین ترتیب که عده ای از یهودیانی که همیشه در صدد ضربه زدن به اسلام بودند، مانند کعب الأحبار و عبدالله بن سباء صنعانی و وهب بن منبه و دیگران، بعد از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بنای سم پاشی گذاشته و عقایدی را با رای باطل خود، توام با گفتار پیغمبر (صلی الله علیه وآله) در میان مسلمانان انتشار دادند. این گروه در زمان خلفای اول و دوم نتوانستند فعالیت چندانی داشته باشند، اما در زمان خلیفه سوم فعالیت آنها به نقطه اوج خود رسید، عثمان آنها را تعقیب نمود و آنها از ترس خلیفه فرار کرده و به مصر رفتند و کم کم جمعی از عوام را فریب داده، پیروانی پیدا کردند و حزبی بنام (شیعه) تشکیل دادند و علی رغم میل و ارادة علی او را به امامت انتخاب کردند و احادیثی در تایید عقاید ساختگی خود ساختند، به این معنی که علی بعد از رسول خدا خلیفة وی بر مسلمانان است. در اثر قیام این حزب خونهای بسیار ریخته شد، تا عاقبت منجر به قتل عثمان و نصب علی بر خلافت شد، عده ای هم که از عثمان دلتنگیهایی داشتند، گرد علی جمع شدند و بدین ترتیب حزب شیعه سر و سامان گرفت. این حزب در زمان خلافت بنی امیه به علت اقتدار این حکومت نتوانستند عرض اندام کنند، ولی باز هم برخی از بزرگان این حزب مانند ابوذر غفاری و سلمان فارسی وعمار یاسر بطور جدی به نفع علی (علیه السلام) تبلیغات می کردند،(که روح علی قطعا از آنها بیزار بود) تا اینکه در زمان خلافت هارون الرشید و مخصوصا فرزندش مامون که ایرانیان در دستگاه خلافت نفوذ کردند و شیعه را تقویت کردند. ایرانیان چون با عربها کینه ای دیرینه داشتند، چرا که مملکتشان در صدر اسلام بوسیله عربها اشغال شده بود و استقلالشان از بین رفته بود، پیوسته در پی بهانه ای بودند تا به نام دین در مقابل اعراب قیام کنند. لذا این رویه ناپسند را در پیش گرفتند و اطراف حزب شیعه جمع شده و آن را تقویت کردند، تا اینکه این حزب در دوره حکومت آل بویه بوسیله این حکومت تقویت شد و در سلطنت با اقتدار صفویان به صورت مذهب رسمی در آمد. یعنی حزب شیعه تا زمان صفویان (یعنی قرن 10 هجری) هیچ اسم و رسمی نداشت و از این زمان به بعد رسمیت پیدا کرد و شناخته شد. بنابراین مذهب شیعه مذهبی است سیاسی و ساختة دست عبدالله بن سباء یهودی ملعون. و گرنه مذهبی بنام شیعه در اسلام هیچ رسمیتی ندارد و در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) هیچ نامی از این کلمه در میان نبوده و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) قطعا از این نام بیزار است، زیرا برخلاف میل او شیعیان قدم در این راه گذاشته و در میان مسلمانان شکاف ایجاد کرده اند. در حقیقت شیعه شعبه ای از دین یهود است و آمیزه ای از عقاید یهودیان می باشد، چون سازنده آن، یعنی عبدالله بن سباء، یهودی بوده و این مذهب را براساس عقاید خود ساخته است. نقد شبهه این شبهه از مهمترین دست آویزهایی است که بیشتر متعصبان اهل سنت بدان چنگ زده و تمامی کتابها و مقالات خود را از آن پر کرده اند. افرادی مثل دکتر محمد حسین هیکل در کتاب حیات محمد (صلی الله علیه و آله) و دکتر احمد امین در کتابهای فجرالاسلام و ظهر الاسلام و ضحی الاسلام و ... که کتابهای خود را از اینگونه خیال پردازیهای غرض ورزانه پر کرده اند و مسیر حق و حقیقت را در هاله ای از ابهام فرو برده اند. و اما ظاهر شبهه در نگاه اول بسیار متقن و محکم است،(البته برای کسی که همچون احمد امین و محمد هیکل هیچ اطلاع دقیقی از تاریخ اسلام و احادیث رسول اکرم نداشته باشد) اما اگر موشکافانه به قضیه نگاه کنیم خواهیم دید که این شبهه تا چه اندازه سست و بی پایه است و ما در اینجا، به حول و قوة الهی، با دلایل محکم و استوار و احادیث صحیح، بی پایه بودن آن را اثبات خواهیم کرد. معنی شیعه و سابقه کاربرد این کلمه در اسلام شیعه در لغت به معنی پیروان و یاری دهنده گان است. چنانکه فیروز آبادی در قاموس اللغه گوید: (وَ قَد غَلَبَ هذَا الِاسمُ عَلی مَن یَتَوَلّی عَلِیّاً وَ اَهلَ بَیتِهِ حَتّی صارَ اِسماً لَهُم خاصّاً،) (ترجمه: این اسم در مورد دوستداران علی (علیه السلام) و فرزندان او تغلیب پیدا کرده به قدری که برای آنان تبدیل به اسم خاص شده است.) عین همین معنی را ابن اثیر در النهایه آورده است. ولی اشتباهی که مطرح کنندگان این شبهه بدان مرتکب شده اند، بواشطه عدم احاطه بر تفاسیر و قرار گرفتن تحت تاثیر احساسات و گفتار دیگران بدون دلیل و برهان است، چرا که مطرح کنندگان این شبهه می گویند که لفظ شیعه در زمان عثمان پیدا شده است و واضع آن عبدالله بن سباء بوده، در حالیکه حقیقت این است که طبق اخبار معتبر و صحیح که در کتابهای خود اهل سنت آمده است، لفظ شیعه در زمان شخص رسول اکرم (صلی الله علیه واله) کاربرد داشته و این لفظ بر زبان مبارک رسول خدا جاری شده است. پیامبری که به نص صریح قرآن (و ماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی) است. یعنی از روی هوا و هوس سخن نمی گوید و هر چه می گوید وحیی است که از جانب خدا به او می رسد. حافظ احمد بن عبدالله ابونعیم اصفهانی، از بزرگترین علمای اهل سنت، در کتاب حلیه الأولیاء، با سند خود از ابن عباس نقل می کند که زمانیکه آیة (اِِنَّ اَّلذِینَ آمَنوا وَ عَمِِلوُا الصّالِِحاتَ اُولئِِکَ لَهُم خَیرُ البَرِیَّه جَزاءُهُم عِندَ رَبِهِم جَناتُ عَدنٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الاَنهارُ خالِدینَ فِیها اَبَدَاً رَضِیَ اللهُ عَنهُم وَ رَضَوا عَنهُ)(آیه 6 سوره بینه)(ترجمه:آنان که ایمان آورده و کارهای نیک انجام دهند، در حقیقت بهترین اهل عالمند و پاداش آنان نزد خدا باغهایی است که از زیر درختانش نهرها جاری است و در بهشت جاودانند و خدا از آنها راضی است و آنها نیز از خدا راضی اند.) نازل شد، رسول اکرم خطاب به علی (علیه السلام) فرمود:(یا عَلی اَنتَ وَ شِیعَتُکَ یَومَ القِیامَهِ راضِیینَ مَرضِیینَ)(ترجمه: ای علی تو و شیعیانت در روز قیامت از خدا راضی خواهید بود و خدا نیز از شما راضی خواهد بود.) همچنین سیوطی در الدرالمنثور از ابن عساکر دمشقی از جابر بن عبدالله انصاری روایت می کند که جابر گفت: در خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) بودیم که علی (علیه السلام ) آمد، پیغمبر فرمود: (وَالَّّذِی نَفسِی بِیَدِهِ اِنَّ هذا وَ شِیعَتَهُ لَهُمُ الفائِزونَ یَومَ القِیامَهِ ...) (ترجمه: سوگند به کسی که جانم در دست اوست این(علی) و شیعیان او در روز قیامت رستگارانند.) و نیز سیوطی در همان کتاب از ابن عدی از این عباس روایت کرده است که چون آیة (ان الذین امنوا...) نازل شد، پیامبر رو به علی کرد و فرمود: (تَاتِی اَنتَ وَ شِیعَتُکَ یَومَ القِیامَهِ راضِیینَ مَرضِیینَ) (ترجمه: تو و شیعیانت در روز قیامت می آیید در حالیکه شما از خدا راضی هستید و خدا از شما راضی است.) و اما احادیث دیگری که در آنها لفظ شیعه به معنی پیروان علی علیه السلام به کار رفته است، بدین شرح است: میر سید علی همدانی از یزکترین دانشمندان اهل سنت در کتاب موده القربی و ابن حجر عسقلانی، که یکی از متعصب ترین علمای اهل سنت است، در کتاب صواعق المحرقه از ام سلمه همسر مکرمة رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که فرمود:(یا عَلِی اَنتَ وَ شِیعَتُکَ فِی الجَنَّهِ) (ترجمه: ای علی تو و شیعیانت در بهشت خواهید بود.) موفق بن احمد خوارزمی در فصل نوزدهم کتاب المناقب با سند خود از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که آن حضرت فرمود: ای علی تو در میان امت من همچون مسیح هستی که قوم او به سه گروه تقسیم شدند: دسته ای مومنین که آنها حواریون بودند و دسته ای دشمنان او که آنها یهودیان بودند و دسته ای که در باره او غلو کرده و او را خدا نامیدند. امت من هم درباره تو سه دسته خواهند شد : (فِرقَهٌ شِیعَتُکَ وَ هُمُ المُومِنوُنَ)، دسته ای شیعیان تو هستند که آنها همان مومنانند و دسته ای دشمنان تو هستند که آنها ناکثین( پیمان شکنان)هستند و دسته ای که درباره تو غلو خواهند کرد ( و تو را خدا خواهند نامید)، که آنها گمراهان هستند. سپس پیامبر فرمود:( فَاَنتَ یا عَلِی وَ شِیعَتُکَ فِی الجَنَّهِ وَ مُحِبُّوا شِیعَتُکَ فِی الجَنَّهِ وَ عَدُوُّکَ فِی النّارِ وَ الغالِی فِیکَ فِی النّارِ) (ترجمه: تو ای علی و شیعیان تو و دوستداران شیعیان تو در بهشت خواهند بود، اما آن دو گروه دیگر، یعنی دشمنان تو و کسانی که در مورد تو غلو کنند ، در آتش خواهند بود.) اینها احادیثی بود که در تمام آنها لفظ شیعه عینا از زبان مبارک رسول اکرم(صلی الله علیه واله) صادر شده و بدون هیچ تردیدی به معنی پیروان و دوستداران علی (علیه السلام) است. و تمامی این احادیث از کتب معتبر اهل سنت استخراج شده و دانشمندان بزرگی همچون خوارزمی، ابن حجر وابونعیم اصفهانی و...آنها را در کتابهای خود نقل کرده اند. تا اینجا ثابت شد که لفظ شیعه در زمان عثمان توسط عبدالله بن سباء یا هرکس دیگری ساخته نشده است، بلکه شیعه از زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و توسط ایشان رسمیت یافته بود و در مورد شخص علی (علیه السلام) و پیروان او کاربرد داشته است. اما اینکه آیا این شبهه ای که وارد کرده اند، از نظر تاریخی صحیح است یا خیر؟ و آیا شخصی بنام عبدالله بن سباء وجود داشته یا خیر؟ و اینکه این مطالبی که به عنوان شبهه مطرح شده است، چقدر با واقعیتهای تاریخی سازگاری دارد؟ انشالله در بحث بعدی بدان خواهیم پرداخت. فعلا حق نگهدارتان باد. بی صبرانه منتظر نظرات ارزشمندتان هستم. [ پنج شنبه 83/10/3 ] [ 7:5 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ نظر ]
|
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |