سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید

بحث قبلی درباره حدیث مدینه بود مناسب دیدم که حدیثی را که بنام حدیث مدینه جعل شده و در برخی از متون روایی اهل سنت گنجانده شده است ذکر و دلایل خود را در رد آن بیان کنم.

در کتاب لسان المیزان جلد اول صفحه 422 ضمن شرح حال اسماعیل بن علی المثنی الاسترآبادی می گوید: روزی اسماعیل بن علی در دمشق بر منبر موعظه می کرد که مردی بلند شد و از او درباره حدیث انا مدینه العلم و علی بابها سوال کرد وی گفت: این تمام حدیث نیست بلکه حدیث کامل به این شکل است: (انا مدینه العلم و ابوبکراساسها و عمر حیطانها و عثمان سقفها و علی بابها) سپس از او (اسماعیل بن علی ) خواستند که سند حدیث را برایشان بیان کند او هم وعده داد که در آینده سند را خواهد گفت.

این حدیثی است که برخی از نویسندگان اهل سنت در دوران معاصر آن را دربرابر فضایل بی شمار علی علیه السلام دست آویز خود قرار داده و بدین وسیله برای شیخین و خلفای سه گانه فضیلت تراشی کرده اند.

این حدیث هم از نظر سندی و هم از نظر متنی ایراد دارد که ما در زیر به هر دو ایراد می پردازیم

مشکل سندی حدیث

اولا همان گونه که از متن داستان مشخص است اسماعیل بن علی هیچ سندی برای گفته خود ذکر نکرده و فقط وعده داده است که در آینده سند حدیث را ذکر خواهد کرد و این وعده تا امروز تحقق نیافته است.

دوما شخص اسماعیل بن علی بنا به تصریح علمای رجال اهل سنت دروغگو و غیرقابل اعتماد است و حتی علمای اهل سنت هم به حدیث وی اعتماد ندارند.

ابن حجر در لسان المیزان جلد اول صفحه 422 در شرح حال وی می گوید: او ثقه و مورد اعتماد نیست و حدیثش را در مقابل چشم خود او پاره می کردند و به نقل از الانساب سمعانی می گوید: او دروغگو فرزند دروغگوست. او قصه های دروغینی می ساخت و در صورتش سیمای متقین نبود.

این از سند حدیث که فرد معلوم الحالی مثل اسماعیل بن علی آن را روایت کرده است.

اشکالات متنی حدیث

این حدیث علاوه بر ایرادهای سندی مشکلات متنی هم دارد که دروغ بودن آن را نشان می دهد.

این حدیث می گوید: من (پیامبر) شهر علمم و ابوبکر ستون آن است و عمر دیوار های آن و عثمان سقف آن و علی دروازه آن است.

حال ما از خوانندگان عزیز می پرسیم که کدام شهری را در این دنیا می شناسند که ستون و سقف داشته باشد؟ مسلما چنین شهری در دنیا وجود ندارد.

در این حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که  (و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی) است می‌خواهد با بیان تمثیل مطلب را در ذهن شنونده حدیث جا بیندازد حال چگونه می توان تصور کرد که وی تمثیلی بیاورد که مطلب را از ذهن دور سازد. مسلما وی که نمونه کامل فصاحت و بلاغت است از چنین اسلوبی در کلام خود استفاده نمی کند.

اما در مورد (عمر حیطانها) باید عرض کنیم که این عبارت اگر چه به ذهن نزدیک است و در عالم خارج شهرهایی وجود دارد که دیوار دارند ولی باید دید که کار دیوار چیست؟. کار دیوار این است که از ورود اشخاص به شهر جلوگیری می کند بنابراین جناب عمر از ورود مردم به شهر علم پیامبر جلوگیری می کند و این نمی تواند فضلی برای شیخ به حساب بیاید.

روشن است که این حدیث چقدر سخیف و بی ارزش است و کاملا نشان می دهد که از غیرمعصوم صادر شده است.

پس فقط این قسمت حدیث صحیح است که (انا مدینه العلم و علی بابها) پس هر کس می خواهد که به شهر علم پیامبر وارد شود باید به دروازه آن یعنی علی علیه السلام رجوع کند.

 

 

 


[ یکشنبه 83/10/27 ] [ 10:40 صبح ] [ نوروز امینی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لوگوی وبلاگ
موسیقی وبلاگ
آرشیو مطالب
لینک های مفید

استخاره آنلاین با قرآن کریم


ابزار جستجو
Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت

آمار بازدید


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 84830