فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید |
و اما ادله شرعیه ای که ما را ملزم به پیروی از اهل بیت می کند بسیارند که ما در این بحث و بحثهای آینده تنها به ذکر تعداد بسیار محدودی از این دلایل می پردازیم 1- پیامبر اکرم (ص) می فرماید: یا ایها الناس انی ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی (ای مردم من در میان شما دو چیز قرار می دهم که مادامی که به آن دو تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد کتاب خدا و عترت و اهل بیتم) (این حدیث را ترمذی و نسائی از جابر نقل کرده اند و متقی هندی نیز در کتاب کنزالعمال باب اعتصام بالاکتاب و السنه صفحه 44 از ترمذی و نسائی نقل کرده است) و نیز پیامبر فرمود: من در میان شما دو خلیفه می گذارم کتاب خدا که مابین آسمان و زمین کشیده شده و عترتم اهل بیتم و آنها هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند) (این حدیث را احمد بن حنبل از زید بن ثابت به دو طریق صحیح نقل کرده است طریق اول در جلد 5 کتاب مسند احمد بن حنبل صفحه 182 و طریق دوم درهمان کتاب جلد 5 صفحه 189 و طبرانی در المعجم الکبیر و متقی هندی در کنزالعمال جلد 1 صفحه 44 و 47 ذکر کرده اند ) ( حدیث دیگری مشابه همین حدیث و با همین مضمون نیز در مسند احمد بن حنبل جلد 3 صفحه 26 و 17 آمده است) ابن حجر عسقلانی از علمای بسیار متعصب اهل سنت در کتاب صواعق المحرقه نقل می کند که پیامبر (ص) در بستر بیماری زمانی که اتاقش پر از صحابه بود فرمود: ( ای مردم من به زودی قبض روح می شوم و از این جهان می روم و من سخنی که عذر شما را قطع کند به شما گفتم آگاه باشید که من کتاب خدا و عترتم اهل بیتم را در میان شما می گذارم، سپس دست علی را گرفت و بالا اورد و فرمود: ( هذا علی مع القرآن و القران مع علی لایفترقان حتی یردا علی الحوض) ( این علی با قرآن است و قرآن با علی است این دو از همدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد آیند) ( الصواعق المحرقه/ باب 9/ ص 75) ابن حجر در باره این حدیث می گوید: آگاه باش که حدیث لزوم تمسک به قرآن و عترت طرق فراوانی دارد و از بیست و چند نفر از اصحاب پیامبر نقل شده است .... طرق مبسوطی از این حدیث در شبهه یازدهم گذشت در بعضی از طرق آمده است که پیامبر آن را در حجه الوداع در عرفه فرموده است و در بعضی دیگر آمده که در مدینه در بیماری در آن هنگام که اتاقش پر از اصحاب بود و در طرق دیگری رسیده که در غدیرخم و در مورد دیگر است که پس از بازگشت از طائف فرموده است.... اینها هیچ منافاتی با هم ندارد زیرا مانعی ندارد که آن حضرت در تمام این موارد و موارد دیگری این حقیقت را تکرار کرده باشد و این به خاطر اهمیتی است که قرآن کریم و عترت پاک او دارند. ( الصواعق المحرقه/ ص 89) احادیثی که ذکر شد تنها تعداد بسیار محدودی از احادیثی است که تحت عنوان احادیث ثقلین یا احادیث لزوم تمسک به قرآن و اهل بیت در کتابهای حدیثی شیعه و سنی ذکر شده است و ما تنها چند طریق از این حدیث را اینجا بیان کردیم و خوانندگان عزیز می توانند برای مطالعه طرق دیگر به کتابهای حدیثی شیعه و سنی مراجعه کنند. در تمامی این احادیث اهل بیت در کنار قرآن و همسنگ آن معرفی شده اند و از طرفی قرآن (لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه) است (فصلت/42) یعنی (باطل نه از روبرو و نه از پشت سر در ان راهی ندارد) پس اهل بیت هم که مثل قران هستند و در این احادیث و احادیث فراوان دیگر همسنگ قرآن معرفی شده اند نیز از هر باطلی به دور هستند و هیچ باطلی در آنها راه ندارد. بنابراین بر ما واجب است که از هدایتگرانی پیروی کنیم که به طور قطع و یقین از هر باطلی مبرا هستند. این بحث ادامه دارد.... [ دوشنبه 83/11/26 ] [ 9:39 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ نظر ]
در ادامه بحث گذشته باید این سوال را از برادران اهل سنت بپرسیم که چه چیز باعث شده است که باب اجتهاد بر روی مسلمانان بسته شود؟ در حالی که در سه قرن نخستین بر روی همه باز بود آیا چیزی جز پناه بردن به عجز و اطمینان به کسلی و تنبلی و رضایت به محرومیت و قناعت به جهل و نادانی است؟ چه کسی می تواند خود را راضی کند به اینکه خداوند برترین پیامبران را با برترین ادیان و بهترین کتاب آسمانی فرستاده و تمام علوم گذشته و آینده را به او آموخته تا این مواهب در ائمه چهارگانه اهل سنت احتکار شود و آنان نگذارند که کس دیگری به آن دست پیدا کند گوئی کتاب خدا و آیین اسلام و ادله راستین آن جزو املاک خصوصی این چهار نفر ضبط شده و آنها نیز به هیچ کس اجازه دخل و تصرف در آن نداده اند آیا آنان وارثان انبیا بوده اند؟ یا خداوند وصایت و امامت را به آنان ختم نمود؟ و علم گذشته و آینده را به آنان آموخت؟و به آنان چیزی بخشید که به سایر جهانیان نبخشیده است؟ هر گز چنین نیست و آنان نیز همچون دیگر دانشمندان و خادمان علم بوده اند و هرگز خادمان علم درب دانش را به روی مردم نمی بندند. به علاوه سخنان خود آنان نشاندهندۀ عجز و ناتوانی آنان در برخی امور است و نشاندهندۀ این است که آنان نیز همچون سایر علما دانشها را از طریق بشری به دست آورده اند و امکان خطا و اشتباه در گفتار آنان نیز وجود دارد. آنها خود بارها و بارها اعتراف کرده اند که فتواهایشان وحی منزل نیست که نتوان مخالف آن عمل نمود بلکه خود به صراحت گفته اند که مانیز همچون سایر انسانها هستیم و در فتوا اشتباه می کنیم. مالک می گوید: (انما انا بشر اخطئ و اصیب فانظروا فی رایی فکل ما وافق الکتاب و السنه فخذوه و کل ما لم یوافق الکتاب و السنه فاترکوه) (من بشرم گاهی درست درک می کنم و گاه اشتباه می نمایم در فتوایم دقت کنید آنچه موافق کتاب و سنت بود بگیرید و آنچه مخالف آن بود ترک کنید) (اصول الاحکام ابن حزم/ ج6/ ص149) و ابوحنیفه می گوید: (اذا قلت قولا یخالف کتاب الله تعالی و خبر الرسول فاترکوا قولی) (هر گاه فتوائی دادم که مخالف کتاب خدا و سنت پپیامبر بود پس فتوای من را کنار بگذارید)(تاریخ ابن معین/ ج6/ ص77) امثال این اقوال از دیگر ائمه چهارگانه هم نقل شده است که به جهت اختصار از تفصیل بیشتر خودداری می کنیم. مطلب دیگر آنکه اختلاف بین مذاهب چهارگانه کمتر از اختلاف این مذاهب با مذهب شیعه نیست شاهد گویای این مطلب هزاران کتاب است که در اصول و فروع مذهب میان این دو گروه تالیف یافته است پس چرا شایعه پردازان اهل سنت شایع می سازند که شیعه مخالف اهل سنت است اما شایع نمی سازند که اهل سنت مخالف شیعه اند؟ و چرا شایع نمی سازند که گروهی از اهل سنت مخالف گروه دیگر است؟ اگر جائز است که چهار مذهب داشته باشیم چرا پنج تای آن جائز نباشد؟ چطور ممکن است که چهار مذهب موافق با اجماع و اتحاد مسلمانان باشند اما همینکه به پنج رسید اجتماع از هم پراکنده شود و مسلمانان هر کدام به راهی روند و اتحاد آنان از هم بپاشد؟ چه خوب است وقتی اهل سنت دم از اتحاد مذهبی می زنند نخست بین مذاهب اربعه اهل سنت اتحاد ایجاد کنند و از بین این چهار مذهب یکی را که بهتر از همه است انتخاب کنند و همه اهل سنت را ملزم به پیروی از آن مذهب کنند بعد به رفع اختلافشان با شیعه بپردازند. در بحث آینده به ذکر برخی از ادله شرعی که ما را ملزم به پیروی از مذهب اهل بیت نموده است خواهیم پرداخت. [ جمعه 83/11/23 ] [ 11:14 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ نظر ]
سلام دوستان یکی از شبهاتی که اهل سنت به مذهب شیعه وارد می کنند این است که چرا شیعیان در صفوف مسلمانان دو دستگی ایجاد می کنند و همچون سایر مسلمانان از مذاهب اکثریت مسلمانان تبعیت نمی کنند و به عبارت دیگر چرا شیعیان در اصول دین از مکاتب اشاعره یا معتزله و در فروع دین از مذاهب چهارگانه مالکی، شافعی، حنبلی یا حنفی تبعیت نمی کنند؟ پاسخ این شبهه این است که تعبد شیعه در اصول دین به غیر مذاهب دوگانه مذکور و در فروع دین به غیر مذاهب چهارگانه مذکور به خاطر تحزب و دسته بندی و مسائل سیاسی و تعصبات بیجا یا تردید در اجتهاد، عدالت، امانت و پاکی و جلالت علمی ائمه مذاهب اربعه نیست بلکه این ادله شرعی است که ما را ملزم به پیروی از اهل بیت کرده است که در بحثهای آینده برخی از این ادله را برخواهیم شمرد. علاوه بر این اکثریت مسلمانان یعنی اهل سنت دلیلی بر ترجیح مذاهب خود بر مذاهب دیگر ندارند چه رسد به اینکه تبعیت از آنها واجب باشد در هیچ کدام از ادله مسلمانان دلیلی که دلالت بر لزوم متابعت از ائمه اربعه کند وجود ندارد جز اینکه می گویند ائمه اربعه دارای اجتهاد و امانت و عدالت و جلالت شان هستند حال آنکه این موارد هیچ کدام در انحصار ائمه اربعه نیست. بنابراین چگونه ممکن است که تبعیت از آنها تعینا واجب باشد؟ حتی هیچ کدام از علمای اهل سنت جرات نکرده است که آنها را برتر از ائمه دوازده گانه شیعه قلمداد کند. علاوه بر این، مذاهب اربعه بعد از قرن دوم و سوم هجری متولد شدهاند احمد بن حنبل امام مذهب حنبلی در سال 134 به دنیا آمده است. شافعی امام مذهب شافعی در سال 150 متولد شده است. مالک امام مذهب مالکی در سال 95 متولد شده است. و ابوحنیفه امام مذهب حنفی در سال 80 متولد شده است. بنابراین زمان شکل گیری این مذاهب دست کم به قرن دوم هجری بازمی گردد. حال این سوال پیش میآید که مسلمانان قرنهای اول و دوم که هیچ کدام از این ائمه را درک نکرده اند به کدام مذهب متدین بوده اند؟ آن زمانی که اشعری نبود تا مذهبی بسازد و ابوحنبیفه و مالک و شافعی و احمد بن حنبل به دنیا نیامده بودند مردم به چه دین و مذهبی پایبند بودند؟ اما شیعه از صدر اسلام تا کنون به مذهب ائمه اهل بیت بودهاند که اولین آنها امام علی علیه السلام و آخرین آنها حضرت حجه بن الحسن العسکری است که در پرده غیبت به سر می برد و هر وقت خداوند ارداه کند ظهور می کند و اسلام حقیقی را در جهان پیاده می کند. انشاءالله [ دوشنبه 83/11/19 ] [ 3:33 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ نظر ]
عید قربان جان برای دوست قربانی کنم فرا رسیدن عید سعید قربان را به تمامی مسلمانان جهان تبریک عرض می کنم. [ پنج شنبه 83/11/1 ] [ 8:32 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ نظر ]
علی منی و انا من علی و لایودی عنی الا انا و علی این حدیث در کتابهای زیر که تماما از کتب صحاح و معتبر اهل سنت است آمده است: شان صدور این حدیث به این شکل است که زمانی که سوره برائت بر پیامبر نازل شد پیامبر از طرف خداوند مامور گردید که این سوره را به مشرکان ابلاغ کند، پیامبر بلافاصله سوره را به ابوبکر دادند و او را روانه مکه نمودند تا این سوره را در ایام حج بر مشرکان بخواند. بعد از حرکت ابوبکر فرشته وحی بر پیامبر نازل شد و فرمود که خداوند می فرماید : ای رسول ما قرآن را جز تو یا کسی که از توست نمی تواند بر مردم ابلاغ کند. پیامبر بلافاصله علی علیه السلام را طلبید و به ایشان فرمود که دنبال ابوبکر روانه شود و هر جا که به او رسید سوره برائت را از او گرفته به مکه برود و ابوبکر را به مدینه بازگرداند . علی علیه السلام حرکت کرد و در راه به ابوبکر رسید و او را از ماوقع مطلع کرد و سوره برائت را از او گرفت و عازم مکه شد. ابوبکر برگشت در حالی که می گریست و می گفت: ای رسول خدا به من هم اجازه بده که مطلبی را از سوی تو بیان کنم حضرت فرمود: خداوند به من دستور داده است که یا خودم یا علی به جای من مطلبم را ادا نماید (یعنی علی سخنگوی من است) این داستان در کتابهای فوق به صورت مبسوط بیان شده است. و این شباهت دارد به سخنی که پیامبر در مناسبت دیگری به علی علیه السلام فرمود: ای علی تو هستی که برای امتم بیان می کنی آنچه را که پس از من درباره اش اختلاف کنند. این حدیث نیز در کتب زیر آمده است: تاریخ دمشق ابن عساکر/ ج2/ ص488، کنوز الحقائق مناوی/ ص203، کنزالعمال متقی/ ج5/ ص33 و.. [ پنج شنبه 83/11/1 ] [ 10:49 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ نظر ]
|
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |